پیش دبستانی
پسرکم می خوام برات خاطرات این دوران رو برات بنویسم تا وقتی بزرگ شدی برای بچه خودت بتونی تعریف کنی از اول برات می گم :دلم می خواست پیش دبستانی رو توی مدرسه بگذرونی اما به خاطر مهتا (که قرار بود از 22 ماهگی مهد بره ) و اینکه اونجا تنها نباشه من و بابایی تصمیم گرفتیم که باهم یکجا باشید اوایل تابستون بود که متوجه شدیم مهد وپیش دبستانی جدیدی نزدیک خونمون (میدان امامت کوچه امام حسن مجتبی مهد و پیش دبستانی نبوغ (عصر کوچولوها)تلفن :) تاسیس شده همگی رفتیم تا از نزدیک اونجا رو ببینیم یه ساختان قدیمی 3 طبقه و چون برخورد مدیر مهد :خانم بهرامی خوب بود تقریبا خوشمون اومد قرار شد بعا ثبت نام کنیم .روز 31 شهریور بهت گفتم بریم تا با محیط آشنا باشی و...